پاینده ایران
ای آفریدگار پاک
تو را پرستش می کنم و از تو یاری می جویم
گرامی داشت یكصد و هشتمین زاد روز مصدق بزرگ
روز شنبه بیست و نهم اردیبهشت ماه برابر با یكصد و هشتمین سال زاد روز مصدق بزرگ, آیین ویژه ای در خانه ی همرزم داریوش فروهر بر پاك گردید كه در آن شمار بسیاری از كوشندگان حزب ملت ایران كه از پیش فرا خوانده شده بودند, شركت كردند. در ساعت هجده و سه چهارم نشست با نیایش به وسیله ی همرزم نریمان آغاز گردید و پس از شروع آن همرزم فروتن از پایوران كوشای حزب با بیانی شیوا زندگی نامه ی مصدق بزرگ را بازگو كرد
در آن بخش از این سخنان كه به رویدادهای پس از شهریور سال یك هزار و سیصد و بیست و اشغال ایران به وسیله ی نیروهای بیگانه اشاره داشت چنین گفته شد:” نگاهی به این دوره ی زندگی مصدق كه مخالفت با حضور نیروهای نظامی و تلاش دركاستن از اختیارهای بیگانگان دركشور, كوشش در بر هم زدن توطیه ی تجزیه ی آذربایجان, مخالفت با مجلس موسسان دوم و سرانجام مبارزه برای ملی كردن صنعت نفت در سراسر ایران را در بر دارد, نشان دهنده ی این واقعیت انكارناپذیر است كه مصدق در تمامی زندگی جز در خط اندیشه های ملی حركت نكرده است“
سپس دامنه ی سخنان پیرامون زندگی مصدق به كودتای بیست و هشتم امرداد ماه سال یك هزار و سیصد و سی و دو كشیده و نتیجه گیری گردید كه ” حكومت ملی از میان برداشته شد ولی بعد جهان گستر نهضت ملی ایران و پیروزی پیشوای بزرگ آن مصدق, گرچه كوتاه مدت بود, بر سراسر شرق ,سراسر كشورهای آسیایی و آفریقایی اثر نهاد, از آن به بعد بودكه موازنه منفی درگسترش به سطح جهانی به گونه ی عدم تعهد و بی طرفی مثبت نمایان گردید“. همرزم فروتن در پایان سخنان خود گفت: ” مصدق را سال ها زمان باید تا آن گونه كه بود بشناسیم و دریابیم لحظه لحظه ی زندگی او زیر ذره بین سخت گیر تاریخ جز بزرگی بی مرزش به ما نمی شناساند.گرامی باد خاطره ی پرشكوه مصدق بزرگ, پیشوای نمیرای ملت ایران“
. سپس همرزم امامی, یكی دیگر از پایوران كوشای حزب, شعر ”وطن عاشقی چون مصدق ندید“ را كه خود سروده بود, خواند و همگان را به شوق آورد
آنگاه پیام شانزدهم دیماه یك هزار و سیصد و سی و یك مصدق خطاب به ملت ایران كه در آن برای رویارویی با فتنه انگیزان داخلی و استعمارگران خارجی از مردم یاری خواسته بود, پخش شد
در بخش بعدی برنامه, همرزم پروانه فروهر شعری با عنوان ”درمقدم خورشید“ را كه در برخورد هنگامی با همین روز سروده بود, خواند. در واپسین بخش این آیین ویژه , همرزم داریوش فروهر رشته ی سخن را به دست گرفت و پس از شادباش به همه دربیان چرایی و چگونگی پافشاری حزب ملت ایران در برپایی زاد روز مصدق بزرگ, چنین گفت, میان یك فرهنگ پویا و یك فرهنگ ایستا جدایی هایی است. ویژگی فرهنگ ایستا, رو به مرگ داشتن, در سوگ نشستن, غم را سلام گفتن است. اما درفرهنگ پویا به زایش ارج نهاده می شود, زندگی را زیبا می دانند و با شادی می خواهد بو میكوشد كه با آن شورمندی دهد
چنین است كه حزب ملت ایران در نخستین فرصت, از هنگامی كه در میان دست نوشته های دكتر محمد مصدق زاد روزش با خط خودش, روشن گردید درصدد برآمد, همواره پاس این روز عزیز را داشته باشد
شاید بسیاری از یاران به خاطر دارند كه در اوج سیطره ی استبداد و ابسته به بیگانه, در بیست و نهم اردیبهشت ماه سال یك هزار و سیصد و پنجاه و پنج, شماری از وابستگان حزب ملت ایران كه هستی سازمانی خود را زیر فشار دیكتاتوری نگه داشته بودند در قلعه ی احمدآباد بر مزار مصدق گرد آمدند و با گذاردن سنگ نبشته ای در آنجا كه هنوز هم برجاست, دوران تازه ای را برای كوششهای سیاسی آغاز كردند
سال بعد درهمین جا شب شعری به نام مصدق برپا شد كه پیشگامان مبارزه ای كه می رفت آغاز گردد و سرانجام نیز به حركت های انقلاب آفرین انجامید, برای بزرگداشت زایش آن ابر مرد تاریخ, گرد آمدند. در سال یك هزار و سیصد و پنجاه و هفت, در اوج درگیریهای مردم با هیات حاكمه, در دفتری كه درخیابان فردوسی بود و كسانی بعدها تعبیركردند, قلب انقلاب از آنجا تپیدن گرفت, باز آیین زاد روز مصدق برپاك گردید
در آن هنگام, ارزش دادن به زاد روز در برابر مرگ را پیش كشیدم, آغاز گفتارم چنین بود: دو رویداد بزرگ زندگی انسان را ترسیم می نماید,آغاز می كند و به پایان میرساند: یكی تولد و دیگری مرگ.“ به اعتقاد من برخی از انسانها در تاریخ منزلتی خاص پیدا می كنند و زاد روزشان به عنوان بزرگترین یاد آوری زندگی برای نسلهای بعد آحترام آمیز و جاودانه می شود.
گروه اندكی از این انسانهای ساخته ی تاریخ ساز, گویی در زندگی و فرا گرد اجتماعی آن ” چندین بارتولد یافته اند, یعنی چندین حركت و دگرگونی در روزگار خود پدیدآورده اند كه بزرگی و اثر بخشی و چشمگیری آن كمتر از نخستین تولد نبوده است و مرگ نیز به همین شیوه است
فراوانند كسانی كه جسم خاكیشان چون ” برگ درختان بی بر”از وحشت آتش“ , ”حیات ملتمسانه“ دارند, اینان هویت والاینده را از دست داده و درجامعه به گونه ی مردگان بی اراده در آمده اند ولی هستند كسانی كه كالبد آنها سالها, بل قرنها ست كه با خاك آمیخته شده اما هستی افلاكیشان زنده و زایا و زندگی آفرین مانده است. سخنان امروز من در جمع شما از مردی است كه نشانه هایی ازاین دست دارد. از آشنای خسته دلی كه از نادره های زمان و از شگفت پدیدارهای تاریخ پرفراز و نشیب ملت فرهنگ ساز ایران است
سخن از ”خورشید“ تابان و شعله وری است كه از كوهساران تاریك و خاموش و فراموش شده ی تاریخ, طلوع كرد و جامعه زیر سلطه و جنگ زده ما را درخط سیر جدیدی قرار داد. با جنبش و گرمی ایرانگیر خود, نسل امید باخته سالهای جنگ جهانگیر دوم را به نسلهای گذشته, نسل انقلاب پرشكوه مشروطیت و نسلهای دخشان دورتر پیوند داد و حركت ملی را در راستای بنیاد مند و بردوام تاریخ رهنمون شد
پس از آن حزب ملت ایران همواره كوشش كرد كه در فرصتهای گوناگون از زایش دكتر مصدق برای برانگیختن نیروهای ملی به تكاپوی بیشتر, بهره بگیرد. همه به یاد دارند كوششهایی راكه در سالهای بعد از انقلاب برای گرامی داشت زاد روز مصدق بزرگ از سوی حزب ملت ایران به عمل آمد, از چاپ و پخش عكسها و پوسترها و نوشتارها و جزوه ها تا گردهمایی ها و جشنواره ها
در باره ی این پیشوای نمیرای ملت ایران سخن بسیار رفته است, خود من درآیین های زاد روز مصدق بزرگ, دو گفتار داشته ام و بر این باورم كه هر بار در این زمینه جستار تازه ای بشود, باز هم برای آینده ی مردم اندرزهای جاودانه ای به دست می آید.
مصدق بزرگ در سراسر زندگی پر بار خود نامی بر بینش كلی كه از جهان دارد ننهاد اما برای شناخت جهان بینی هر انسان دگرگون سازی كافی است, آرمانهای عرضه شده اش از خلال گفتارها, نوشتارها و كردارها به جستجو گرفته شود
در این زمینه در یكی از سخنرانی های قبلی خود گفته ام گرچه مصدق هیچگاه خود را دارای جهان بینی ویژه ایی عنوان نكرد ولی برآیند اندیشه هایی كه از بررسی نوشتارها, گفتارها و كردارهای سراسر زندگی پر فراز و نشیب این خرد همیشه بیدار برمی خیزد, راستای یك دكترین ویژه را نشان می دهد, استوار بر بنیادهای ملت گرایی. در ملت گرایی كه مكتب طبیعی تاریخ است هر نهاد و پدیده ی اجتماعی را صرف نظر از بررسی تجریدی و اختصاصی آن از حیث بستگی به قانون كلی تری كه ضرورت پا برجایی هستی ملت باشد, مورد ارزیابی قرار می دهند
دبیر حزب ملت ایران دربخش دیگری از سخنان خود در بیان ویژگی های سیاست راهبردی مصدق بزرگ چنین گفت: ” او استقلال ملی را زمینه ساز هر دگرگونی ریشه دار در جامعه می دانست و آزادیهای فردی و اجتماعی را در پیوند ناگسستنی با استقلال می شناخت و هرگز حاضر نبود به حقوق مردم به هیچ دلیل تجاوز كند و عدالت همگانی را در گرو پا برجا بودن استقلال ملی و پایدار ماندن آزادیهای فردی و اجتماعی می یافت و بدین اعتبار می توان گفت سیاست های مصدق بر سه اصل استقلال ملی, آزادیهای فردی و اجتماعی و عدالت همگانی استوار بود.“ بدین گونه اندرز همیشگی مصدق بزرگ به ایرانیان برای رهایی از سلطه, برای بر پای خود ایستادن روی آوری به شعار استقلال ملی, آزادیهای فردی و اجتماعی و عدالت همگانی بود
درانقلاب بزرگ بیست و دوم بهمن یك هزار و سیصد و پنجاه و هفت كه بی شك دنباله ی دگرگونی های پدید آمده درنهضت مشروطیت و جنبش ملی شدن صنعت نفت بود نیز هم چنین شعار ریشه دار كارساز افتاد. داریوش فروهر پس از بیان چگونگی به بیراهه كشانده شدن انقلاب و دور شدن از شعار اصلی آن گفت: پس از یازده سال تجربه, سران جمهوری اسلامی به بن بست رسیده اند و ملت گرایان, مصدقی های راستین را چاره ای نمانده است جز ره چنان روند كه رهروان رفتند. باید یك بار دیگر به پا خاست, برای رسیدن به هدفهای بنیادین انقلاب, برای رسیدن به استقلال ملی, آزادیهای فردی و اجتماعی و عدالت همگانی
سخنان داریوش فروهر كه بارها با كف زدن حاضران رو به رو شد چنین دنباله یافت: دگرگشت جهان به سوی بازسازی زندگی ملی است, عصر كنونی را می توان عصر بازسازی زندگی ملت ها آن هم در مردم سالاری تلقی كرد
امروز در برابر سلطه ی شومی كه ایران را به آستانه ی فروپاشیدگی كشانده است باز هم باید از رهنمودهای پیشوای نمیرای ملت در راستای همبستگی بهره گرفت, مصدق در واپسین سالهای زندگی با پیش كشیدن طرح سازمانی برای جبهه ملی به گونه ی دربردارنده ی همه ی حزب ها و جمعیتهای ناوابسته, اندرز بزرگی داد كه اگر برای بیرون آمدن از گرداب كنونی . به گوش گرفته شود, بسیار سودمند است
مصدق بزرگ آشكارا همبستگی همگانی را در اتحاد حزبهای هوادار استقلال و آزادی و ایستاده به خود می شناسد كه در یك روند سازمانی با هم سرنوشت ملی را رقم زنند
شما امروز دگرگونی هایی را كه در گوشه و كنار جهان ملتها پدید می آید بررسی كنید, همه جا از شمال تا جنوب, از شرق تا غرب, دیو مهیب خودسری زیرپای وحدت عمل سازمانهای سیاسی جان می سپارد. ما هم ناگزیر از پیش گرفتن چنین شیوه ای می باشیم , هم سویی نیروهای پراكنده هر سلطه ای را به زانو درمی آورد.. برای به پرواز در آوردن همای آزادی بر آسمان تیره ی ایران كنونی, راهی جز كوشش سازمانی و پی ریزی اتحاد بزرگ نیست, باید آشكارا و با دامنه ی گسترده دراین راستا تلاش كرد تا به هدف رسید
داریوش فروهر بار دیگر با تاكید برضرورت هماهنگی نیروهای ستیزنده با سلطه به رویدادهای نزدیك اشاره كرد و چنین گفت : اگر آنها كه هوای رهایی از زیر فشار استبداد حاكم بر ایران را درسر دارند, اندرز مصدق بزرگ را به گوش گرفته بودند و به جای كارهای پراكنده, طرح سازمانی درستی برای هماهنگ كردن نیروهای ملی داشتند, امروز كسی كه در این یازده سال بیشترین ضربه را به زندگی مردم زده و ناروا ردای رییس جمهوری برتن كرده است به خود اجازه نمی داد, چهره های سرشناسی را كه سالیان دراز با نیكنامی می زیسته اند, برانگیخته ی سیاست های بیگانه و ورشكستگان سیاسی بخواند
در این میان, ما وظیفه داریم راه درست پیكار را هم چون دیگر ملتهایی كه گواه پیروزی آنها در مبارزه بر ضد سلطه ی خودی و بیگانه هستیم, بیابیم و آن بی گمان یك اتحاد بزرگ است..
داریوش فروهر سپس از چهار تن همرزمان دیر پای خود كه هم اكنون از پایوران برجسته ی حزب ملت ایران می باشند, با بازگو كردن خاطره های شورانگیزی از كردارهای هر یك در روزهای سرنوشت ساز نهضت ملی و زمامداری مصدق بزرگ, خواست تا كیك صد و هشتمین سال زایش پیشوا را ببرند
این آیین ویژه با خواندن جمعی سرود ای ایران و پذیرایی از گردآمدگان و پخش پوستر مصدق بزرگ كه از سوی حزب چاپ شده بود در ساعت بیست و یك و سه چهارم پایان گرفت